سطح طراحی خود را ارتقا دهید: 5 درس برای معماران از معماری بازی های ویدیویی
در این مطلب به چگونگی الهام گرفتن از معماری بازی های ویدیویی در دنیای واقعی، برای ایجاد محیط های فراگیر و طراحی سازه های کاربردی، می پردازیم.
چالش رندرینگ اکنون بخشی از جوایز Architizer Vision است که از بهترین عکاسی معماری، فیلم، تصویرسازی، طراحی، مدلها و سازندگان با استعداد پشت سر آنها تقدیر می کند. اسامی برندگان به صورت چاپی منتشر می شود!
بازیهای ویدیویی آخرین راه فرار از روزمرگی هستند و جهانی را ارائه میدهند که بازیکنان را ساعتها درگیر خود نگه میدارد. و البته که قهرمان گمنام پشت این جهان های مجازی، معماری است.
طراحان بازی های ویدیوئی بدون هیچ محدودیتی در بودجه ساخت و ساز یا در مصالح ، می توانند طراحی و تخیل کنند. معماری این بازی ها، از قلعههای بلند گرفته تا شهرهای آیندهنگرانه، تضمینی برای ارائه تصاویر خیرهکننده است. اما فراتر از بازی ، درس های ارزشمندی از چگونگی خلق حال و هوایی خاص ، روایت داستان و راهنمایی بازیکنان در محیط بازی وجود دارد که می توان از طراحان بازی، آموخت.
در این مقاله به بررسی پنج درس از بازیهای ویدیویی مورد تحسین منتقدان می پردازیم، تا ببینیم چگونه از معماری به عنوان یک ابزار داستانسرایی استفاده میکنند. چه طراح بازی باشید، چه یک معمار و چه فقط یک خواننده کنجکاو باشید، این درس ها به شما انگیزه می دهند تا طرح هایی فراموش نشدنی را در کار خود ایجاد کنید. بنابراین، دفترچه طراحی خود را بردارید و با ما به دنیای هیجان انگیز معماری بازی های ویدیویی قدم بگذارید.
1. از طراحی فضا برای بیان روایت و ایجاد حال و هوایی خاص در مخاطب استفاده کنید
معماران به عنوان متخصصان قدرتمند در زمینه داستانسرایی در فضا، عجیب نیست که عاشق سری بازی هایی مانند Dark Souls و BioShock باشند. Dark Souls یک بازی نقش آفرینیِ اکشن محبوب است که به خاطر روندبازی رمزآلود و چالش برانگیزش شناخته شده است. هر المان معماری نقش مهمی در ایجاد حال و هوای غم انگیز و متروک بازی دارد. راهروهای باریک، نورهای لرزان و سازه های در حال فرو ریختن، همگی به احساس انزوا، خطر و ناامیدی کمک می کنند. در عین حال، کلیساهای بزرگ و خرابه های باستانی نیز به رمز و راز و عظمت کلی بازی می افزایند.
به طور مشابه، در Bioshock، بازی در دنیایی دو بعدی اتفاق می افتد که در آن بازیکنان در شهری زیر آب به نام Rapture به گشت و گذار می پردازند. ساختمان های فرسوده و ماشین آلات زنگ زده حس پوسیدگی و رها شدن را القاء می کنند. در همین حال، المان های *آرت دکو، که اکنون درهم پیچیده و خراب شده اند، حس زرق و برق و افراط را برمی انگیزند. استفاده از سایه و نور نیز به احساس ناامنی کمک می کند، و مناطق کم نور و نورهای سوسوزن احساس ناخوشایند خطر را ایجاد می کنند.
(*آرت دکو : شناسۀ این سبک بهکارگیری اشکال هندسی دقیق و جسورانه و رنگهای روشن است . این سبک ترکیبی از نوگرایی و طراحیهای زینتی و گرانبها است )
در حالی که بازیهای ویدیویی ممکن است آزادی بیشتری برای خلق فضاهای تخیلی و اغراقآمیز داشته باشند، معماری واقعی هنوز هم میتواند از قدرت داستان سرایی فضا برای بهبود تجربه انسانی استفاده کند.
از نور، رنگ، بافت و مصالح می توان برای ایجاد یک محیط خاص استفاده کرد.
به عنوان مثال، فضاهای باز با نور طبیعی می توانند حس آرامش را ایجاد کنند، در حالی که نور کم و راهروهای باریک می توانند حس تنش یا رازآلودگی را القا کنند. معماران همچنین می توانند آثار هنری، نقاشی های دیواری یا مجسمه ها را اضافه کنند تا جنبه های حس و حال یک فضا را بیشتر کنند.
2. با ایجاد حسی قوی از مکان، هویت ایجاد کنید
"حس مکان" به احساس ارتباط یا دلبستگی اشاره دارد که فرد در یک مکان یا محیط خاص تجربه می کند.
The Elder Scrolls V: Skyrim یکی از بازی هایی است که این کار را به خوبی انجام می دهد. Skyrim فضای باز دنیای خود را در محیطی الهام گرفته از اسکاندیناوی، با کوه های پوشیده از برف، جنگل های عمیق و خرابه های باستانی قرار می دهد. هر محیط در بازی دارای هویت، تاریخ و فرهنگ منحصر به فردی است که به کلیت احساس غوطه ور شدن در فضا می افزاید. همانطور که بازیکنان جهان را کشف می کنند، می توانند از مکان های دیدنی، روستاها و شهرهایی دیدن کنند که احساس می کنند به یک جهان تعلق دارند. این حس قوی از مکان، لذت کلی از تجربه بازی را افزایش میدهد و به بازیکنان این حس را میدهد که در حال کاوش در دنیایی واقعی و نفسگیر هستند.
برای معماران، ایجاد یک حس قوی از مکان به معنای طراحی ساختمانهای مناسب از نظر بافتی و بصری است. این امر را می توان با استفاده از مصالح و المان های طراحی که منعکس کننده فرهنگ و محیط محلی هستند، به دست آورد. ساختمانی که به خوبی با محیط اطرافش هماهنگ باشد، می تواند به ایجاد احساس هماهنگی و تعلق کمک کند و احتمال بیشتری برای پذیرفتن و تقدیر از سوی جامعه دارد.
3. جهت یابی را با تکنیک های موثر مسیریابی ساده کنید
در ساختمان های پیچیده، مسیریابی موثر برای راحتی و جهت یابی کاربر بسیار مهم است. این اصل در بازی های ویدیویی نیز صادق است و برای تجربه موفق بازیکن بسیار مهم تلقی می شود.
بازی Portal 2 یک نمونه عالی است که از تکنیک های موثر مسیریابی استفاده می کند. رنگبندی و نورپردازی ثابت بازی، نشانههای بصری واضحی را برای شناسایی عناصر و مناطق مهم در اختیار بازیکنان قرار میدهد. استفاده از علائم و عناصر طراحی متمایز به بازیکنان کمک می کند تا خود را جهت دهی کنند و چیدمان محیط را درک کنند. این باعث می شود که آنها بتوانند معماهای ارائه شده توسط بازی را راحت تر حل کنند.
شرم آور است که در زندگی واقعی، معماران هنوز موفق نشده اند مثل بازی پورتال طراحی کنند ! خوشبختانه، ما هنوز هم می توانیم از المان های معماری به عنوان نشانه های مسیریابی استفاده کنیم.
به عنوان مثال، ایجاد نقاط کانونی متمایز مانند مجسمه ها یا فواره ها می تواند به عنوان نشانه ای برای هدایت کاربران در فضا عمل کند. استفاده از مواد، بافت ها و رنگ های مختلف در کف یا دیوارها نیز می تواند به کاربران کمک کند تا بین مناطق تفاوت قائل شوند و راحت تر حرکت کنند. و در نهایت، نور می تواند به طور هوشمندانه ای برای ایجاد مسیرهای بصری و برجسته کردن قسمت های مهم به کار گرفته شود.
4. با طراحی فضاهای حرکت محور ،کاربران را به اکتشاف تشویق کنید
هنگام طراحی فضاها برای حرکت، هدف ایجاد یک جریان یکپارچه است که حس شگفتی و کنجکاوی را برانگیزد. طراحی حرکت محور در بازیهای ویدیویی، بازیکنان را تشویق میکند تا جواهرات و گنجینههای پنهان در جهانهای تخیلی را کشف کنند. درست مانند بازی Journey، جایی که منظره بیابانی گسترده بازیکنان را به عبور از تپههای شنی و بالا رفتن از خرابههای بلند دعوت میکند. نشانه های بصری ظریف بازی، مانند جهت باد یا مکان های دیدنی دور، به عنوان زنگ هشداری برای کشف افق های جدید عمل می کنند.
در معماری واقعی، خلق فضاهای حرکت محور به معنای ایجاد تجربیاتی است که حواس را تحریک و به کشف دعوت می کند. این کار را می توان با استفاده از بافت ها، الگوها و رنگ های جذابی که چشم را شیفتۀ خود می کنند و الهام بخش ماجراجویی هستند، انجام داد. البته نباید ترکیب ویژگی های سرگرم کننده ای مانند پله ها، رمپ ها و پل ها را فراموش کنیم چراکه کاربران را به حرکت در اطراف و کشف نقاط و گوشه های جدید تشویق می کنند.
5. از انعطاف پذیری با طراحی مدولار استقبال کنید
Modularity نام بازی است که امکان تغییر، جایگزینی یا اضافه کردن آسان اجزا را فراهم می کند. در بازیهای ویدیویی، بازیهای *sandbox مانند Minecraft این اصول را پذیرفتهاند و به بازیکنان اجازه میدهند سازه های حماسی را با بلوکهای ساختمانی مدولار بسازند و طرحبندیها، شکلها و اندازههای مختلف را امتحان کنند تا دنیای مجازی بسیار تخیلی را خلق کنند.
(*sandbox: در بازی های سندباکس، خبری از خط داستانی مشخص، شخصیتپردازی از پیش تعیین شده و کاراکترهای مشخص نیست و دست گیمر برای بوجود آوردن تمام این موارد آزاد است)
در دنیای واقعی، معماران میتوانند از Minecraft الگو بگیرند و طراحی مدولار را در پروژههای خود بگنجانند. با استفاده از اجزای استاندارد و سیستمهای ساختمان مدولار، طراحان میتوانند فضاهایی را ایجاد کنند که بسیار سازگار و پاسخگو به نیازهای در حال تکامل کاربرانشان باشد. این فرآیند تکرارشونده در طراحی ، نوآوری و همکاری را بین طراحان و کاربران به طور یکسان تقویت میکند و منجر به خلق فضاهایی میشود که واقعاً بیرون از این دنیای پیچیده هستند.
نویسنده: کالینا پرلیکج
مطالب مرتبط
افراد دارای مهارت در این زمینه
در صورتی که در این زمینه تخصص یا مهارتی دارید، پس از ثبت نام در سایت و تکمیل فرم مشخصات شخصی ، پروفایل خود را به لیست زیر اضافه نمایید .